توریسم پدیده ای نوین و محصول اندیشه و اقتصاد مدرن است. این پدیده که «تماشا» را به مثابه امری اقتصادی می نگرد و آن را به صنعت تبدیل می کند، «تماشاچی» را در جایگاهی قرار می دهد که هیچگاه در دوران ماقبل مدرن در آن قرار نداشته است. انسان در دوران پیشامدرن می توانست تماشاچی […]

توریسم پدیده ای نوین و محصول اندیشه و اقتصاد مدرن است. این پدیده که «تماشا» را به مثابه امری اقتصادی می نگرد و آن را به صنعت تبدیل می کند، «تماشاچی» را در جایگاهی قرار می دهد که هیچگاه در دوران ماقبل مدرن در آن قرار نداشته است. انسان در دوران پیشامدرن می توانست تماشاچی آیین ها، مراسم و جشنواره ها، زائر اماکن مقدس، مهاجر، تبعیدی، سفیر یا مطالعه گر تاریخ، جغرافی، هنر، فرهنگ و دین مردمان سرزمینهای دور و نزدیک باشد، اما هیچگاه نمی توانست یک «توریست» باشد، زیرا آن مراسم، جشنواره ها، اماکن مقدس، آثار هنری و غیره عناصری زنده از هستی یک جامعه و در مرکز آن بودند و با فلسفه و مقصد درونی و مستقل خود بر سامان و انسجام جامعه تأثیر می گذاشتند، نه فرمهایی تماشایی ولی کم یا بی محتوا که برای جلب نظر تماشاچی غیر مؤمن، یا همان توریست، تغییر، اصلاح، پیرایش، آرایش و به روز شده اند.
برخلاف توریسم، امنیت امری کهن و در زمره اساسی ترین نیازها برای تداوم زندگی در طول تمام تاریخ بشر بوده است. اگرچه سیاستمداران بیش از هرچیز با اصطلاح «امنیت ملی» سر وکار داشته و سرگرم بررسی جنبه های داخلی و خارجی آن هستند، اما به امنیت می توان از جنبه های دیگری نیز نگاه کرد، از جمله امنیت جانی، روانی، مالی، شغلی، غذایی، فرهنگی و …
رابطه امنیت و توریسم به صورت موازی است، به این معنا که هرچقدر امنیت در یک کشور یا منطقه بیشتر باشد، در صورت فراهم بودن سایر بسترها، گردشگری رشد خواهد کرد و بالعکس. از همین روست که اقتصادهایی که به طور عمده بر صنعت گردشگری بنا شده اند دارای پایه هایی لرزان بوده و بیشترین نیاز را به امنیت دارند.
با توجه به اینکه گردشگری در دنیای کنونی در زمره بزرگترین و سود ده ترین صنعت ها قرار دارد و نیاز مبرم این صنعت به امنیت، کارشناسان گردشگری این عرصه عقیده دارند که لزوم مداخله دولت در این عرصه امری انکارناپذیر است زیرا تنها دولت ها هستند که توان تامین ثبات، امنیت و مهم تر از همه وضع قوانینی در رابطه با حقوق گردشگران را دارند . اگر نقاط ضعفی مانند بحران اقتصادی گریبانگیر صنعت نفت و سایر صنایع تولیدی دیگر (شامل عدم توانایی فروش نفت به میزان لازم، سطح نازل تکنولوژیک و فرسودگی وسایل و قطعات فنی و… به علت تحریم های خارجی)، اندک بودن تولیدات کشاورزی به صورتی که کمبود بسیاری از محصولات کشاورزی و پروتئینی از طریق واردات جبران می شود و درصد بالای بیکاری، که پتانسیل تبدیل شدن به یک بحران اجتماعی و سیاسی را دارد، را با در مقابل نقاط قوتی مانند وسعت کشور ایران، تنوع شگفت انگیز اقلیمی و غنای سنن و رسوم فرهنگی (پوشش، آداب و آیینها، موسیقی، جشنها، غذا و…) در مناطق مختلف این سرزمین قرار دهیم و بدانیم که کشور ایران از لحاظ ابنیه و آثار تاریخی وجاذبه های توریستی در میان ۱۰ کشور برتر دنیا قرار دارد، آنگاه می توانیم لزوم تلاش برای برقراری امنیت در جهت رونق گردشگری را درک کنیم.
بدیهی است که منظور از امنیت تنها امنیت جانی و مالی گردشگران و حتی امنیت شغلی شاغلین در عرصه گردشگری نیست. موارد مذکور فقط بسترها را فراهم می کنند، یعنی عواملی لازم برای رونق گردشگری هستند نه کافی. موارد دیگر عبارتند از: نوع نگاه حاکمیت به توریست و صنعت توریسم، امکان برای نمایش جنبه های زیبای فرهنگها و اقلیم های این سرزمین، تلاش برای رشد فرهنگ توریست پذیر در بین اعضای جامعه، ساخت و گسترش انواع مناطق نمونه گردشگری و سایت موزه های باستان شناسی، امکانات رفاهی و بهداشتی در مناطق توریستی و…
امنیت یکی از موضوعاتی است که ذهن بشر را در اعصار مختلف به نوعی به خود مشغول داشته و موجبات نگرانی انسان را فراهم آورده، اما پیوندهای چند جانبه این مفهوم با مسائل حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ اجتماعی، عملاً توجیه و تفسیر و درک و شناخت این واژه را دشوارتر ساخته، بطوری که مرز و تعریف قابل قبول همگانی برای آن، کار چندان ساده ای نبوده و نیست. برای مثال، مفهوم امنیت شغلی در مقابل امنیت شخصی یا امنیت داخلی در برابر امنیت بین المللی، ظاهراً می تواند در یک ردیف و راستا قرار گیرد، حال آنکه چنین نیست و هر یک از آنها حوزه خاصی از قلمرو و علوم انسانی را به خود اختصاص داده است. به عبارت دیگر علم اقتصاد از یک سو، روابط بین المللی از سوی دیگر و علوم سیاسی نیز در مقابل آنها صف آرایی کرده اند تا امکان درک صحیح از مفهوم امنیت را برای انسان مدرن مجهز به آخرین تکنولوژی فراهم آورد.
امروزه دستاوردهای دانش و تکنولوژی، بحران امنیت را چنان گسترش داده که ضرورتاً ذهن بشر بیش از گذشته در جهت شناخت وضعیت حال و آینده مهیا شده است و از جمله برنامه توسعه ملل متحد(undp) محور توسعه را در سال ۱۹۹۴ بر انسان متکی ساخته و لزوم انتقال از «امنیت هسته ای» به «امنیت انسانی» را مورد توجه قرار داده است و صاحبنظران نیز انسان متفکر و مستعد برای نوآوری را بعنوان با ارزش ترین سرمایه جوامع انسانی شناسایی و معرفی می کند ، ضمن آنکه بر روابط بین آزادی، امنیت و توسعه، نظریات اندیشمندان چون لاک و جان استوارت میل را به خاطر می آورد که باید محدوده معینی برای حداقل از آزادی شخصی وجود داشته باشد که به هیچ قیمتی مورد تجاوز و تعرض دیگران قرار نگیرد و این محدوده معین همان حداقل امنیتی است که انسان بر مبنا و بستر آن، زمینه ها و الزامات ارائه تفکرات خلاق خود را پایه گذاری می کند.
یادداشتی از: زهرا صوفی فعال گردشگری