شکل گیری شوراهای شهر بر پایه تئوری اداره امور کشور به صورت غیر متمرکز بوده تا بر اساس قانون اساسی یکی از ارکان مهم تصمیم گیری و اداره امور کشور باشد. اعضای شورا که طی فرایند انتخابات و از سوی مردم هر شهر انتخاب می گردند طیف گسترده ای از وظایف را ذیل دو سرفصل […]

شکل گیری شوراهای شهر بر پایه تئوری اداره امور کشور به صورت غیر متمرکز بوده تا بر اساس قانون اساسی یکی از ارکان مهم تصمیم گیری و اداره امور کشور باشد. اعضای شورا که طی فرایند انتخابات و از سوی مردم هر شهر انتخاب می گردند طیف گسترده ای از وظایف را ذیل دو سرفصل اصلی # قانون گذاری و # نظارت بر عهده داشته و پیش می برند. بر این اساس مهمترین رکن تصمیم گیری هر شهری از شان و منزلتی فراتر از شغل و منصبی دولتی برخوردار می باشد لذا اعضای شوراها می بایستی از نخبگان و برجستگان شهر باشند؛ کسانی که از سر دغدغه مندی و با آگاهی به امور شهر، شهروندان و نیازهای آنها وارد عرصه شده اند. فردی با چنین ویژگی هایی دیگر خلق الساعه صرفا به هنگام انتخابات و به نام # خدمت به مردم سر و کله اش پیدا نمی شود تا به هر لطایف الحیلی بخواهد بر مسند شورا بنشیند، که اگر شد تحت لوای پرچم خدمت به مردم هر آنچه خواهد کند و گرنه پی کار خود برود! در واقع می توان ردی از اقداماتی که منجر به تامین و تحقق مصالح عمومی می گردد را در طول دوران زندگی این افراد مشاهده نمود؛ فرقی هم نمی کند که عضوی از شورای شهر باشد یا نباشد.
مسلما شهری با چنین شورایی در مسیر سعادت قرار خواهد گرفت و در غیر این صورت می شود حکایت آشنای کرمانشاه و شورای شهر!