مرزهای غربی کشور پهناور ایران خواستگاه اقوام گوناگونی از کُردها، لُرها، لک ها و… است که با حفظ مشخصه های فرهنگی خویش طی قرون متمادی در کنار یکدیگر با صلح و آرامش به زندگانی مشغول هستند. یکی از این اقوام که در گستره وسیعی از استان های کرمانشاه، همدان، ایلام و لرستان پراکنده هستند قوم […]

مرزهای غربی کشور پهناور ایران خواستگاه اقوام گوناگونی از کُردها، لُرها، لک ها و… است که با حفظ مشخصه های فرهنگی خویش طی قرون متمادی در کنار یکدیگر با صلح و آرامش به زندگانی مشغول هستند. یکی از این اقوام که در گستره وسیعی از استان های کرمانشاه، همدان، ایلام و لرستان پراکنده هستند قوم لک می باشد. این قوم بزرگ با پیشینه تاریخی و ویژگی هایی منحصر بفرد توانسته
تا کنون خود را از گزند آسیب ها و حوادث حفظ نماید و اینک در عصر تکنولوژی های نوین ارتباطی نسل جوان این قوم ضمن صحه گذاردن بر داشته های فرهنگی خویش سعی دارد تا از غافله تمدن نیز عقب نماند. قرار گرفتن در مسیر این تحولات برای این نسل به چالشی بزرگ تبدیل شده تا اندیشمندان و دغدغه مندان لک را به این اندیشه وادارد که چگونه می توان در عبور از تحولات اجتماعی قرن اخیر مشخصه های فرهنگی خود را هم حفظ نمود.
زبان به عنوان یکی از مولفه های فرهنگی مهمترین ابزار ارتباطی انسان ها و عامل موثری در تمدن سازی او شناخته می شود که ممکن است در معرض تحولات اجتماعی دچار آسیب گردد؛ مگر آنکه بر حفظ آن کوشید. یکی از راه های صیانت از زبان یک قوم ادبیات عامه می باشد که سینه به سینه از نسل های گذشته به نسل های آینده منتقل می گردد. در این بین پرداختن به ادبیات فولکلور و سرودن ترانه هایی بر پایه آنها به عنوان یک کار فرهنگی ارزشمند در راستای صیانت از زبان و ادبیات شناخته می شود که حمید شلانی ترانه سرای لک زبان بدین مهم پرداخته است. او که حاصل بیست سال تلاش و پژوهش خود را در قالب سروده هایی به زبان لکی تنظیم و ارائه نموده معتقد است که زبان لکی از لحاظ دستوری گسترده تر و کامل تر از زبان فارسی است. در ادامه دیدگاه های این ترانه سرا و پژوهشگر زبان و ادبیات لکی را از نظر می گذرانیم:

لطفا در ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید و از فعالیت ای فرهنگی تان بگویید.

-حمید شلانی هستم متولد سال پنجاه و هفت نزدیک به بیست سال است که تحقیق می کنم و ترانه می سازم، تا کنون چندین ترانه ام از صداوسیمای کرماشان ضبط و پخش شده است.
پشتوانەی این ترانەها پژوهش میدانی روستا به روستا است همچنین دانش بومی وابسته به هم که به دلایل تاریخی و حیله گری شاهان سنت این دانش ها کتمان و آموزش پنهانی بوده تا از سوء استفادەی سیاسیون و تحریف آنها به نفع حاکمان جلوگیری شود. اما بنده توانستم آنها را با سمجی طی نزدیک به ده سال شاگردی بیاموزم، همان ابتدای کار از من قول گرفتند و قسمم دادند که نام اساتیدم را فاش نکنم در عوض اجازه گرفتم که با حفظ امانتداری و دستکاری و تحریف نکردن آنها را آموزش بدهم.
ترانه فقط به زبان لکی؟

-بله فقط به زبان لکی البته نه به دلیل تعصب بلکه به این دلیل که اگر بخواهم به زبان دیگری ترانه بسازم باید پژوهش فراوانی بکنم تا تفاوت ها و مشترکات لهجەها و گویش های زبان دیگر را بشناسم تا بتوانم در جمله بندی درست و آهنگ و آوای کلامی آن زبان مسلط بشوم و برای آن زبان امانتدار باشم.
لکی را زبان می دانی یا گویش؟

-استادم می گفت لکی و هورامی بنزون هستند یعنی ریشەی زبان های دیگر و دو سرچشمەی زبانی هستند که از لحاظ دستوری، آوایی و آهنگی دو زبان جدا از یکدیگر اما با مشترکات فراوان می باشند.

این ترانه ها را در قالب یک مجموعه ای چاپ نموده ای؟

-از آنجا که این دانش ها را شفاهی آموختم و فقط از نکات کلیدی و اصول زبانی و فرهنگی یادداشت برداری کردم نتوانستم آنها را به فارسی ترجمه کنم زیرا در خیلی مواقع با ضعف زبان فارسی در مقابل زبان لکی مواجه می شدم تا جایی که فهمیدم نمی شود تمام مطالب را به فارسی برگرداند. زبان لکی از لحاظ دستوری از زبان فارسی بسیار گسترده تر و کامل تر است.
این پیشنهاد خوبیه که باید اشعار ترانەها را در غالب آلبوم و یک کتابچەی کوچک از اشعار در بیاورم.
زبان لکی گویش های مختلفی دارد؟

-نمی شود دقیقا گفت که هر زبانی گویش هایی دارد اما اگر بتوان نامش را گویش گذاشت زبان لکی دو گویش اصلی دارد : “حووز بحەرم ، حووز بیەرم”
البته کلمەی لک را اگر ریشه یابی کنیم گسترەی لک را از زبان لکی بزرگتر خواهیم یافت.
آیا دستور زبان لکی به عنوان الگو داشته ای یا صرفا بر اساس آزمون و خطا و از روی تجربه ترانه ها را سروده ای؟
– بله زبان لکی نزدیک به نود پسوند و پیشوند دارد در حالی که زبان فارسی تقریبا نصف این را داراست. در زبان شناسی دانشگاهی امروز جهان چند نوع از زبان داریم:
زبان ، گونەی زبانی ، گویش ، لهجه مثلا لهجەی اصفهانی و یزدی هر دوتا دو لهجه از یک گویش فارسی هستند.
دانش بومی ( ریچڵەک ) باعث شد بنده بتوانم در لفظ واژەهای لکی شناخت پیدا کنم.
دانش ریچله ک شفاهیه یا مکتوب؟
-اگر مکتوبی وجود داشته به من نگفتند شاید جرات نکردند ولی بنده توانستم بعد از دو هفته تازه بفهمم که این پیرمردهای سیبیلوی دهاتی با این ٱموزش عجیب غریب دارن چه میگن ، عین کسی که توی تاریکی میره و بعد از مدتی یواش یواش چیزهایی را میبینه
اساتید می گفتند این دانش ها هر کدام کتاب های چند صد جلدی بودەاند که سلوکی ها و بعد عرب ها و مغول ها نابود کردند و ما سینه به سینه آنرا یاد گرفتیم.

درواقع شما با کنکاش در ادبیات و تاریخ قوم لک ترانه هایی را از ادبیات فولکلور لک گردآوری نموده ای؟

-در بعضی از ترانەها از اشعار مور استفاده کردەام که مختص به یک وند بوده و سعی کردەام اشعار را بدون دستکاری و شبیه به همان مقام مور ملودی سازی کنم.

مبحثی در میان اقوام و ملل وجود دارد مبنی بر آموزش زبان مادری بدین شکل که طرفداران این تز معتقدند که دولت ها باید شرایط آموزش به زبان مادری را برای اقوام مختلف در یک جغرافیای سیاسی مشخص فراهم نمایند آیا زبان لکی از چنین پتانسیلی برخوردار است؟ برای رسیدن به این مهم چه باید کرد؟
– گام اول شناخت خود لک زبانها از زبان مادری و آشنائی با گویش های همدیگر در آن زبان است
گام دوم داشتن یک نوشتار واحد برای یک قوم بطوری که هم آسان باشد و هم تمام گویش ها و لهجەهای آن زبان را پوشش دهد
گام سوم داشتن رسانەی قومی و جمع آوری یک آرشیو از کتاب ها و فایل های صوتی و تصویری اعم از فیلم سینمایی که در آن به زبان مادری صحبت شده باشد و مستندهایی مربوط به آن قوم
گام سوم شناساندن فرهنگ و زبان مادری به دیگر مردمان و پیدا کردن مشترکات برای رفع حس بیگانگی از یکدیگر.
از تشابهات و تفاوت های زبان لکی و لری هم بگویید.
-اول باید این را بگویم که در زاگرس قدیم دو سبک عمدە وجود داشته ؛ سبک ایل های کوچی و سبک کاسی ، کوچی ها ایل ایل بودەاند و هر کدام ییلاق و قشلاق معینی برای خود داشتەاند، کاسی یعنی یکجانشینان قدیم که وندهای لک و هورامی ها و شهرهای ساخته شده بدست شاهان و حاکمان بودەاند ، کاسی ها بدلیل داشتن کشاورزی و انبار خانەی زمستانه ناچار به داشتن خط برای پایمال نشدن حق هر خانواده و هر شخص و ثبت کردن فرمان ادیان قدیمی برای تعیین حق هر کسی و حلال و حرام ها در ازدواج و ،،،
کوچی ها از همه لحاظ پیرو کاسی ها بودەاند و چند ایل کوچی وابسته و متحد با یک قوم کاسی بودند.

بعنوان یک زبان پژوه بفرمایید که چطور می توان از زبان های محلی پاسداری نمود تا در تحولات تکنولوژیکی به فراموشی سپرده نشود برای نمونه عرض می کنم با توجه به گسترش شبکه های اجتماعی و وجود زبان مشترک (زبان فارسی برای ما ایرانی ها ) در ارتباطات این چنینی و عدم به کار بردن زبان های محلی در مراودات حتی میان یک قوم چه باید کرد؟

-هر چیزی سر جای خودش مثلا اگر یک گروه از یک شهر یا یک قوم در فضای مجازی حضور داشتە باشند باید برای شناخت قوم خودشان به آن زبان نوشتار داشته باشند و اول زبان و فرهنگ خودشان را بشناسند و بعد می توانند به دیگر مردم هم این آگاهی ها را انتقال بدهند البته اگر یک بیماری بنام تعصب و فاشیست بازی در کار نباشد!
و اگر یک گروه از تمام ایران در فضای مجازی تشکیل شد ، می شود به فارسی صحبت کرد.
گزارش و گفتگو: م . بستار