من معمولا اهل درد دل کردن نیستم همینطور منتظرخوبی و محبت کردن دیگران به خودم نیستم وحتی دوست ندارم کسی مرا کمک کند هیچگاه منتظر سلام دادن کسی بخودم نبوده ام پاکبان محل همان اندازه برایم اهمیت دارد که‌استاندار شهردار فرماندار و…… اهل طلب کردن چیزی از کسی نیستم‌ از ناراحتی دیگران هیچگاه خوشحال نشده […]

من معمولا اهل درد دل کردن نیستم
همینطور منتظرخوبی و محبت کردن دیگران به خودم نیستم
وحتی دوست ندارم کسی مرا کمک کند

هیچگاه منتظر سلام دادن کسی بخودم نبوده ام
پاکبان محل همان اندازه برایم اهمیت دارد که‌استاندار شهردار فرماندار و……
اهل طلب کردن چیزی از کسی نیستم‌
از ناراحتی دیگران هیچگاه خوشحال نشده ام همیشه خوشحالی دیگران مرا خوشحال کرده است
سخت ترین‌دلگیریم یک یا دو روز بیشتر طول نکشیده است
هیچگاه دشمن را نفرین نکرده ام همیشه دعای هدایت خوانده ام‌
همیشه دوست داشته ام خرج دیگران کنم تا خرجم کنند و آخرین باری که خودم را خرج دیگران کردم حادثه جانبازیم درسال ۶۱ بود که مغزم آسیب دید ونیمی از بدنم از کار افتاد
قبل ازآن بارها آرزوی شهادت کردم
اما جانبازی نصیبم شد
هیچگاه ناراضی و ناراحت نبوده ام حتی در آن لحظات سخت که در شرایطی که به تنهایی باید با یک دست کار شخصی خو د را انجام دهم‌ و نمی شود
اعصابم بهم می ریزد ولی ناراضی از وضع موجود نبوده ونیستم
گفتم‌اهل درد دل نبوده ام ولی گویا دیگر احساس می کنم منهم آدمم مثل بقیه آدمها شاید هم ظرفیتم پر شده نمی دانم شایدهم دیگر تواناییش را ندارم و سوهان روزگار استخوانهای خُلق و خویم را آنقدر ساییده که ویژگی های خوبم تمام شده است
جامعه ای که خود را هزینه اش کردم ناجوانمردانه روی از من برگردانده
البته شاید آنها هم گرفتارند
گرفتارتامین معیشت گرفتار کسب آنچه را حق خود می دانند
گرفتار رقابت برای جانماندن از دیگران
گرفتار مال، مقام، شهرت، رفاه، تفریح و لذت بردن بیشتر از آنچه که خداوند برای آنها آفریده و آنرا حق خود می دانند
خلاصه ما برای جامعه فراموش شده ایم
ما که امتیاز سلامت ازما سلب شده تا جامعه به سلامت باشد.
سلامتی ما فدای سلامتی جامعه شد
وبه همین دلیل نمی توانیم مانند دیگران چرخ زندگی خود را بچرخانیم و آنچه را که باید برای یک زندگی عادی وحداقلی است بدست بیاوریم وجامعه باید درقبال خدمت ما به خودش در اختیار ما قرار دهد و محروم شده ایم از آن امکانات فرا موش شده ایم
شکایتی نداریم فقط نوشتم شاید این تلنگری باشد به وجدان خوابیده گردانندگان جامعه تا بیدار شوند و به وظایفشان عمل کنند که تاریخ و آیندگان بد قضاوتشان نکند اینهم خدمتی دیگر از ما ایثارگران به جامعه ی خفته
والسلام
جلال مهدوی نیا- جانباز ۷۰درصد عملیات بیت المقدس