وضعیت این روزهای شورای شهر کرمانشاه شبیه اوضاع عمومی جامعه شده؛ بی برنامگی، لج و لجبازی، دسته بندی های کذایی، شعار گرایی، ترجیح منافع فردی بر مصالح عمومی… و از آنجایی که اعضای شورا برگزیدگان همین جامعه هستند چنین شباهتی بدور از واقع نیست! در مواجهه با این شرایط عکس العمل های متفاوتی را از […]

وضعیت این روزهای شورای شهر کرمانشاه شبیه اوضاع عمومی جامعه شده؛ بی برنامگی، لج و لجبازی، دسته بندی های کذایی، شعار گرایی، ترجیح منافع فردی بر مصالح عمومی… و از آنجایی که اعضای شورا برگزیدگان همین جامعه هستند چنین شباهتی بدور از واقع نیست!
در مواجهه با این شرایط عکس العمل های متفاوتی را از سوی مردم و جریانات سیاسی شاهد هستیم، برخی که اکثریت جامعه را در بر می گیرد راه بی تفاوتی در پیش گرفته اند، معدود طرفداران( با لحاظ آرای دو درصدی منتخبین) اعضای شورا به هواخواهی فرد محبوب خود مشغولند که قدرت نمایی این عده مصرف داخلی داشته و تنها مورد توجه فرد منتخب قرار می گیرد، جماعتی هم (که عموما از میان فعالین سیاسی، اجتماعی و رسانه ها هستند) به تحلیل و نقد اوضاع مشغولند هرچند صدای اعتراض این عده هم به جایی نمی رسد تا شورائیان راه خود بروند و کار خود بکنند!
و این چنین است که شورا لنگ لنگان راه بادیه پیش گرفته و شهر در بلاتکلیفی جانکاه نا امیدی را انتظار می کشد. در این وضعیت نسخه های نوشته شده هم بکار نیاید چه آن که حُکم بر انحلال شورا می دهد و یا آن دیگری که بر بایکوت شورا اصرار داشته و میدان را به میدان دارانش وا می گذارد و شهر را بی دفاع تر از همیشه رها می سازد!!
و اما چه باید کرد؟!
شاید تنها چاره کار مطالبه گری باشد؛ رفتاری مدنی که اعضای شورا را زیر ذره بین افکار عمومی برده و وادار به پاسخگویی در قبال رفتار و عملکرد شان می نماید.