باز باران بی ترانه می خورد بر بام خانه و نرم نرمک می چکد غم از در و دیوار خانه ی کودک کار و خیابان که خسته و زخمی از باران بی وفاییست و باران عشق بدون دغدغه نان و زندگی، حسرت بغض های شبانه اش شده است ؛حسرت همه بی قراری ها ، دلتنگی ها و آرزوهای بر باد رفته و حسرت جهانی که دیگر خاکستری شده است و خبری از آن صورت شاد در کار نیست در دنیایی که دیگر کودکان نمی خندند و غمگین اند و کودکانی با خنده‌های ماسیده بر صورت که نه کودکی را تجربه کرده‌اند و نه زندگی کردن را می‌شناسند.

باز باران بی ترانه می خورد بر بام خانه و نرم نرمک می چکد غم از در و دیوار خانه ی کودک کار و خیابان که خسته و زخمی از باران بی وفاییست و باران عشق بدون دغدغه نان و زندگی، حسرت بغض های شبانه اش شده است ؛حسرت همه بی قراری ها ، دلتنگی ها و آرزوهای بر باد رفته و حسرت جهانی که دیگر خاکستری شده است و خبری از آن صورت شاد در کار نیست در دنیایی که دیگر کودکان نمی خندند و غمگین اند و کودکانی با خنده‌های ماسیده بر صورت که نه کودکی را تجربه کرده‌اند و نه زندگی کردن را می‌شناسند. محبت،‌ امنیت، همدلی و حتی بوسه مهربانانه فقط روی کاغذ زیباست؛ این کارگران کوچک تصوری از آن‌ها ندارند. نه خانه و خانواده معقول و قابل اتکایی دارند و نه در محله‌های مناسبی زندگی می‌کنند. مردم هم در خیابان و کوچه و بازار غالبا برخورد درستی با آن‌ها از خود بروز نمی‌دهند. این کودکان همان کارگران کوچکی هستند که با دستانی پر از زخم و خستگی، پراکنده و محبت‌ندیده در خیابان میان ماشین‌ها می‌چرخند و هر لحظه به دنبال باران عشقی هستند که از عدالت اجتماعی آنها را لبریز کند .

باران عشق قلبی ست که دیگر در سینه هیچکس جا نمی شود و آن بالاها می تپد و آن بالاها می وزد ، می بارد، ضجه می زند که بچه ها را نجات دهید که از این خاکستری لعنتی فرار کنیم که دنیای بدون بچه ها و با آن نگاه های معصوم، خیلی چیزها کم دارد زیرا معصومانه های دنیا دیگر نبضش نمی زند و لبش خندان نیست .
حال با این اوصاف باید گفت کودک کار کودکی است که در چرخه کار کردن استثمار می‌شود. انواع این مشاغل نیز که به استثمار کودک منتهی می‌شود، تعریف شده و مورد تایید مجامع بین‌المللی مرتبط به حقوق کودکان قرار گرفته است؛ ولی تعریف مشخصی برای کودک کار وجود ندارد. اما مصادیق کار کودک و استثمار کودک مشخص است. اگر کودک در هرگونه شغلی مرتبط با مواد مخدر و الکل باشد یا از کودک برای امرار معاش استفاده شود یا کارهای سخت به او گمارده شود، همه از مصادیق کار کودک است؛ به‌ویژه اگر در آموزش و تحصیل کودک خللی ایجاد کند.
هر ساله۱۲ ژوئن روز جهانی مبارزه با کار کودکان نامیده شده است که امسال مصادف با ۲۲ خردادماه ۱۴۰۱ می باشد و به همین خاطر سرویس اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی چویر نیوز را برآن داشت که موضوع کودکان کار را در شهر کرمانشاه را مورد بررسی قرار دهد .
سال ۱۹۸۹ بود که مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیمان نامه حقوق کودک را تصویب کرد. براساس ماده ۳۲ این پیمان‌نامه، دولت‌های عضو موظف شدند تا با هرگونه سوءاستفاده و بهره کشی اقتصادی از کودکان مقابله کرده و زمینه‌های رشد ذهنی، جسمی، روانی، و اجتماعی تمام کودکان را فراهم کنند. البته علاوه بر این، پیمان نامه حقوق کودک وکنوانسیون۱۳۸ «حداقل سن کار کودکان» مصوب ۲۶ ژوئن ۱۹۷۳ و کنوانسیون ۱۸۲ «ممنوعیت بدترین اَشکال کار کودکان» مصوب ژوئن ۱۹۹۹ از اقدامات موثر بین‌المللی بوده است. ایران نیز سال ۱۳۷۰ پیمان جهانی حقوق کودک را امضا کرد و در اسفند سال ۱۳۷۳ مفاد پیمان‌نامه به تصویب مجلس رسید. همچنین ایران مقاوله‌نامه شماره ۱۸۲ حقوق بنیادین کار را در سال ۸۰ قبول کرد که زمینه ساز مبارزه با کار کودکان در ایران را فراهم کند
کودکان کار در ایران و بویژه ای کلانشهری به نام کرمانشاه حاصل فقر هستند. اغلب مردم چون خیال می‌کنند، این‌ها در گروه و باند مشغول فعالیت‌اند، غالبا رفتار درستی با آن‌ها ندارند. در حالی که چنین موردی حقیقت ندارد و پژوهش‌ها نشان می‌دهد تا ۹۰ درصد این کودکان با خانواده زندگی می‌کنند و به دلیل فقر زیاد و هم ناتوانی سرپرستان، بچه‌ها مجبور به کار هستند و این کودکان فقط فرصت آموزشی را از دست نمی‌دهند،‌ آن‌ها فرصت کودکی کردن، در امنیت بزرگ شدن، به لحاظ روانی در ترس نبودن و اعتماد کردن به افراد بزرگسال همه را از دست می‌دهند.
همه کودکان کار کرمانشاهی، گل فروشان یا شیشه پاکن ها و یا نان خشکی های محلات و زباله گرد ها نیستند که در خیابان‌ها و یا بر سر راه چهارراه ها کار کنند زیرا تعدادی از آن‌ها در کارگاه‌های جداسازی و بازیافت ضایعات و زباله ها در مناطق حاشیه ای شهر کرمانشاه مشغول کارند و در این مکان‌ها بسیار هم مورد تعرض و خشونت قرار می‌گیرند و تبعات آن هم در همین سنین کودکی خشونت و خشم بسیار زیادی است که این کودکان دارند و مهارت‌های زندگی را آموزش ندیده‌اند، عملا در معرض انواع آسیب‌ها به ویژه تعرض جنسی و تجاوز قرار می‌گیرند.
با یکی از کودکان کار کرمانشاهی به اسم رضا که ۱۳ سال داشت در مورد میزان رضایتش از شرایطی که دارد صحبت کردم، بیشتر با حرکت سر و نشان دادن انگشتانش پاسخ می داد. از اینجا میشد فهمید که کمتر صحبت می کند چرا که از اطرافیانش هراس دارد. من برای تنها چند سوال ساده مدت زمان زیادی با وی سر و کله زدم تا بتوانم اعتمادش را جلب کنم. آرام و بریده بریده صحبت می کرد. از رضا پرسیدم که آیا با پدر و مادرش زندگی می کند، پاسخ داد بله، از شغل آنها پرسیدم، با زحمت در این مورد به پاسخ رسیدم چون از پاسخ به این سوال طفره می رفت، در نهایت گفت: پدر و مادرم خانه هستند.
پرسیدم چرا کار نمی‌کنند؟ پاسخ رضا سراسر کذب بود این را از نگاهش خواندم، وی گفت که پدرومادرش بیمار هستند و سنشان بالای ۶۰ سال است به همین دلیل توانایی انجام کار را ندارند، بنابراین اجازه نمی دهم آنها کار کنند و خودم خرج خانه را می دهم. این پاسخ برای فردی به سن و سال رضا که تنها تا سوم ابتدایی تحصیل کرده و بیشتر اوقات خود را در خیابان ها دور از کانون گرم پر محبت خانواده گذرانده است، غیر قابل باور بود، احساس کردم شاید افرادی به وی گفته باشند که اگر کسی این سوال را پرسید چه پاسخی بدهد.
از رضا پرسیدم اجاره خانه را می توانی پرداخت کنی؟ چقدر اجاره می دهی؟ گفت: ماهی ششصد هزار تومان، پرسیدم چرا ادامه تحصیل نداده است، پاسخ داد: بابایم نمی توانست کار کند، منم مدرسه نرفتم تا خرج خانه را بدهم.
گفتم: پدرت چرا نمی‌تواند کار کند؟ بعد از کمی فکر کردن که با پیچاندن دستهایش به چپ و راست همراه بود گفت: پایش درد می‌کند.
در نهایت به دلیل اینکه اکراهش در ادامه مصاحبه را دیدم از وی پرسیدم دوست داری مسئولان چگونه به شما کمک کنند. پاسخ داد: من فقط از خدا می‌خواهم که کمکم کند.
کودک کار کرمانشاهی از نگاه مردم دائما انگ دارد؛ به این معنا که این کودکان خیلی پول جمع می‌کنند، در باندهای مختلف هستند و مردم را فریب می‌دهند، به دلیل همین موارد بسیار دیده می‌شود که با خشونت بسیار زیادی با این بچه‌ها برخورد می‌کنند. غیر از شرایط نامناسب خانوادگی و وضعیت مکانی که در محله‌های زندگی دارند یا وضعیت نامناسب کار آن‌ها که بسیار آسیب‌زننده است، از سوی مردم هم مورد آزار قرار می‌گیرند.
کودک کار آسیب اقتصادی، فرهنگی، روحی، فیزیکی و حتی جسمی می‌بیند و این را به شکلی به جامعه برمی‌گرداند. در حالی که اگر این کودک در امنیت باشد، ما می‌توانیم در آینده یک نیروی انسانی شهروند و یه جامعه‌ای داشته باشیم که آسیب کمی دارد؛ یا اصلا آسیبی ندارد.
طبق ماده ۷۹ قانون کار، «به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام (پسر و دختر)‌ ممنوع است. کارفرمایانی که افراد کمتر از ۱۵ سال را به کار بگمارند، مستوجب مجازات خواهند بود. ضمنا باید کودکان را به کاری گماشت که برای او زیان آور نباشد. البته طبق ماده ۱۸۸ قانون کار،‌ «کارگران کارگاه‌های خانوادگی که انجام کار آن‌ها منحصرا توسط صاحب کار،‌ همسر و خویشاوندان نسبی درجه یک انجام می‌شود، مشمول مقررات قانون کار نمی‌باشد.»
در ماده بعدی این قانون هم آمده: «کارگری را که بین ۱۵ تا ۱۸ سال سن دارد، کارگر نوجوان می‌نامد» البته تاکید هم می شود که «چنین کارگری در بدو استخدام باید از سوی سازمان تامین اجتماعی مورد آزمایش‌های پزشکی قرار گیرد.». همچنین در ماده ۸۲ قانون کار، ساعات کار روزانه کارگر نوجوان را نیم ساعت کمتر از ساعت کار معمولی کارگران تعیین می‌کند و ترتیب استفاده از این امتیاز را موکول به توافق کارگر و کارفرما می‌سازد.
در ماده ۸۳ قانون کار به تاکید آمده است: «ارجاع هر نوع کار اضافی و انجام کار در شب و نیز ارجاع کارهای سخت و زیان آور و خطرناک و حمل بار با دست بیش از حد مجاز، استفاده از وسایل مکانیکی، برای کارگر نوجوان ممنوع است». و در نهایت ماده ۸۴ قانون کار یادآور می‌شود: «در ارتباط با مشاغل و کارهایی که به علت ماهیت آن و یا شرایطی که کار در آن انجام می‌شود برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیان آور است، حداقل سن کار ۱۸ سال تمام خواهد بود [نه ۱۵ سال]. تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است.
البته با این که مواد ۸۲ تا ۸۴ قانون کار ، شرایطی برای کار کودکان قائل شده است که از آن جمله منع اضافه کاری، انجام کارهای سخت و زیانبار و شبانه است. اما بر اساس ماده ۱۸۸ قانون کار، کار کودکان در کارهای خانگی و به موجب ماده ۱۹۶، کار آنها در کارگاه های کوچک زیر ۱۰ نفر ممنوعیت ندارد. بنابراین قانون کار با استثنا کردن کودکان شاغل در کارگاه های کوچک و خانگی از اصل ماده ۷۹ و مواد ۸۲ و ۸۳ و ۸۴ قانون کار که اشتغال به کار کودکان زیر ۱۵ سال را منع کرده، زمینه استثمار کودکان را فراهم کرده است. از طرف دیگر همان طور که ماده ۸۴ به مشاغلی که برای سلامت، اخلاق کارآموزان و نوجوانان اشاره کرده، به این معنی است که اگر زمینه زیانباری برای کار کودکان و نوجوانان مرتفع شود، کارفرما می تواند از کار کودکان استفاده کند، در نتیجه این ماده هم زمینه استثمار کودکان را فراهم خواهد کرد.
اما قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که به تصویب رسید ضمن تعیین وظایف والدین برای تامین امکانات لازم برای تحصیل فرزندانشان و ممانعت از بروز خطرهای ناشی از فقر شدید، آوارگی، پناهندگی، مهاجرت یا بی‌تابعیتی، مجازات هایی را از جزای نقدی درجه هفت و برای مراتب بعدی به جزای نقدی درجه شش برای والدینی که از اجرای این قانون استنکاف کنند در نظر گرفته است، همچنین این قانون شرایط نگهداری کودکان کار دارای سرپرست در مراکز تحت پوشش بهزیستی را نیز فراهم کرده است.

هر چند انجمن‌های حامی کودکان کار مهارت‌های کنترل خشم را به کودکان آموزش می دهند، اما باز هم وقتی این کودکان مجددا برای کار کردن به جامعه باز می‌گردند، ممکن است به صورت جسمی مورد خشونت قرار بگیرند؛ نمی‌توان انتظار داشت به طور کامل مساله مهارت‌آموزی کارآیی داشته باشد. بنابراین کار کودک باید ریشه‌کن شود. به قدری سطح سیاست‌گذاری باید قدرتمند و در سطوح عالی به نفع این کودکان باشد تا به سمتی برویم که کار کودک از بین برود.
وکلای مردم کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی باید توجه ویژه‌ای به رفع آسیب‌های اجتماعی داشته‌ باشند، چرا که تحقق این مهم از موارد مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده است و نکته دردآور اینجاست که کودکان کار هیچ مرجعی حتی بهزیستی را هم مامن خود نمی‌دانند و از همه می گریزند تا بتوانند آزادانه لقمه نانی به دست آورند که با خانواده‌هایشان تقسیم می‌کنند که قرار است تنها دورادور نظاره‌گر تمام شدن کودکی و نشاط آنها باشند. این کودکان آشفته اغلب دچار آسیب‌های روانی شده یا به بیماری‌های مختلف خطرناک همچون ایدز مبتلا می‌شوند، چرا که ممکن است مورد آزار جنسی قرار می‌گیرند.
بعنوان سخن پایانی باید گفت ، ما داریم حق زندگی کردن را از این بچه‌ها می‌گیریم و سیاست‌گذاری درستی در عرصه حوزه های اجتماعی در این خصوص وجود ندارد. این کودکان در خیابان‌ها آسیب می‌بینند. حتی زمانی که در کارگاهی کار می‌کنند، مجددا مورد آسیب واقع می‌شوند. بنابراین نمی‌توان تضمین کرد، کسانی که در حال حاضر جزو بدنه جامعه هستند، ولی زباله‌گردی می‌کنند و هیچ قانونی برای حمایت از او وجود ندارد و دائما هم احتمال دارد مورد تعرض قرار بگیرد، متاسفانه در خانه هم به دلیل اعتیاد یکی از والدین مورد خشونت خانگی قرار می‌گیرد. می‌توان پیش‌بینی کرد که جامعه هم چالش فرهنگی،‌ اجتماعی و اقتصادی پیدا می‌کند و هم سطح آسیب روانی در جامعه افزایش پیدا می‌کند. همان‌طور که اگر به نیازهای کودکان رسیدگی نکنیم و به او آموزش ندهیم، باید در آینده هزینه این کار را بپردازیم.
محمد حقیقی راد

  • منبع خبر : چویر نیوز